English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (266 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
AFAIK U خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I benefited greatly from the english course. U از کلاس انگلیسی استفاده فراوانی بردم .
desktop U ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
vorticism U مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
anglicization U انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
e-mail [short for electronic mail] U ایمیل
email [short for electronic mail] U ایمیل
anglicism U اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
as far as <idiom> U تا آنجایی که
anglo-saxon architecture U [معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
for all U تا آنجایی که [اینقدر که]
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
epitomist U شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
I'm looking forward to your next email. U من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
digesting U خلاصه کردن و شدن خلاصه
digested U خلاصه کردن و شدن خلاصه
digests U خلاصه کردن و شدن خلاصه
digest U خلاصه کردن و شدن خلاصه
lime juicer U ملوان انگلیسی انگلیسی
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
anglicized U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicize U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
outlined U خلاصه خلاصه کردن
outlines U خلاصه خلاصه کردن
outline U خلاصه خلاصه کردن
outlining U خلاصه خلاصه کردن
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical U نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacity U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacities U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
bitmap U معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
phrased U عبارت
termed U عبارت
terming U عبارت
worded U عبارت
expression U عبارت
statements U عبارت
expressions U عبارت
experssion U عبارت
statement U عبارت
word U عبارت
clause U عبارت
term U عبارت
phrase U عبارت
wordage U عبارت
cl U عبارت
phrases U عبارت
clauses U عبارت
I have a question. U من یک سئوال دارم.
I have a headache. U من سر درد دارم.
I agree. U قبول دارم.
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
close the door please U خواهش دارم
own a house U خانهای دارم
I need my e U من دوست دارم
my a is 0 years U من 04سال دارم
i wish to stay here U میل دارم ...
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
i maintain U عقیده دارم که ...
I have tobacco. من یک توتون دارم.
i intend to stay here U خیال دارم که ...
I'm in a hurry. من عجله دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
it is in my recollection U یاد دارم
bands U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
english woman U زن انگلیسی
Englishwoman U انگلیسی
Englishwomen U انگلیسی
knuckle guard U انگلیسی
knuckle bow U انگلیسی
johnny U انگلیسی
Britisher U انگلیسی
Britishers U انگلیسی
Englishman U انگلیسی
Briton U انگلیسی
Britons U انگلیسی
Englishmen U انگلیسی
English U انگلیسی
limey U انگلیسی
limeys U انگلیسی
British U انگلیسی
shareware U نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee U که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
involution U پیچدارکردن عبارت
Verbosity. Rhetoric. U عبارت پردازی
an idiomatic experssion U عبارت اصطلاحی
relational expression U عبارت رابطهای
Namely …viz …it consists of… U عبارت است از ...
doxology U عبارت تسبیحی
trinomial U دارای سه عبارت
in fact U به عبارت دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
an exclamatory phrase U عبارت تعجبی
namely <adv.> U به عبارت دیگر
the letter of the law U عبارت قانون
assignment statement U عبارت گمارشی
context style of a expression U سیاق عبارت
To phrase. U به عبارت در آوردن
mathematical term U عبارت [ریاضی]
term U جمله عبارت
terming U جمله عبارت
colloquialism U عبارت مصطلح
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
quotations U اقتباس عبارت
colloquialisms U عبارت مصطلح
paragrapher U عبارت نویس
quotation U اقتباس عبارت
term U عبارت [ریاضی]
phraseology U عبارت پردازی
range expression U عبارت دامنه
passages U عبارت فقره
expressions U افهار عبارت
put into words U به عبارت دراوردن
protext U عبارت پیشین
prolixity U عبارت زاید
expression U افهار عبارت
phraseologist U عبارت پرداز
termed U جمله عبارت
passage U عبارت فقره
affirmative U عبارت مثبت
wording U عبارت سازی
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I feel like throwing up. <idiom> U دارم بالا میارم.
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
I am deae beat . I am tired out . U از خستگی دارم غش می کنم
I feel nauseated. U حالت تهوع دارم.
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I believe in God. U من به خدا ایمان دارم.
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
I have a pain in my chest. U سینه درد دارم
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
i have a hunch that U سخت گمان دارم که
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
i humbly request that U خواهش عاجزانه دارم که ...
i have a suit to the shah U به شاه عرض دارم
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
i am rials in pocket U سه ریال در جیب دارم
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
i have a hunch that U بیم یافن ان دارم که ...
i am reluctant to go U اکراه دارم از رفتن
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
exerciser U وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use U مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
ale U ابجو انگلیسی
english billiards U بیلیارد انگلیسی
english opening U گشایش انگلیسی
english self taught U خوداموز انگلیسی
english system U سیستم انگلیسی
HMS U کشتی انگلیسی
anglicization U انگلیسی مابی
cleat knob U دگمه انگلیسی
arabic numeral U اعداد انگلیسی
middle english U انگلیسی تا 0051میلادی
cleat U عایق انگلیسی
redcoat U سرباز انگلیسی
anglophile U انگلیسی دوست
British U زبان انگلیسی
is a monetary sign U انگلیسی است
in plain english U به انگلیسی ساده
after the english f. به سبک انگلیسی ها
jardin anglais U باغ انگلیسی
English altar U محراب انگلیسی
tommy atkins U سرباز انگلیسی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1in order to improve
2off-season
2off-season
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com